سرباز۳

تو دفتر یگان نشسته بودیم و حرف از آزمایشگاه سرن و بیگ بنگ و این صحبتا بود که یهویی اسلام( یکی از سربازام. فوق العاده دوست داشتنی و ترک!) اومد تو. چند دقیقه همین جوری مات و مبهوت داشت بهمون نگاه میکرد که دیگه طاقت نیاورد گفت مهندس این سرن که میگی چی هست؟؟ گفتم یه شهریه تو سوئیس که یه آزمایشگاه توش ساختن و از همه کشورای دنیا دانشمند توش هست و دارن روی شکافتن هسته اتم کار میکنن. قشنگ از قیافه بنده خدا معلوم بود کلمه از حرفامو نفهمیده ولی از اونجایی که اسم کشور سوئیس اومده بود رفت سمت نقشه ای که روی دیوار بود و خیلی جدی چند دقیقه خیره شد بهش. بعد اومد سمتم و خیلی جدی و با تریپ روشنفکری در حالی که با دست راستش داشت چونشو میخاروند گفت:   

اسلام: مهندس؟؟ 

 

من: جانم؟؟ 

 

اسلام: مهندس اگه همه کشورای دنیا دور هم جمع بشم میتونن دریا بسازن؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!! 

 

من: ( در حالی که هیچ حرفی برای گفتن نداشتم) نمیدونم اسلام. ایشالا که بتونن!!!! 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
مادرخانومی سه‌شنبه 18 آبان 1389 ساعت 07:44 ق.ظ http://na1360.persianblog.ir

چه عجب بابا.. خدا پدر این بچه ترک رو بیامرزه که باعث شد بیای و چند خط بنویسی و ما بدونیم که یه نفسی می کشی

روشنک یکشنبه 30 آبان 1389 ساعت 07:51 ب.ظ http://www.navayegaribane.blogfa.com

سوال همشهری بنده خیلی هم ظریف بود حالا سوات تو قد نکشیده جواب بدی بحثش جداس :دی
چقدر موجای مثبت و اینا میده وبلاگت از بعد برگشت جدیدت :)
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشی سرباز وطن :دی

دلا سه‌شنبه 3 اسفند 1389 ساعت 03:02 ق.ظ

کجائی؟
فکر نمیکردم نوشتن رو رها کنی پسر!

سمیر سه‌شنبه 24 اسفند 1389 ساعت 12:54 ق.ظ http://www.paniz123.blogfa.com

آخی
طفلی
چقد حیوونکی بووووووود
:دی

اردشیر بابکان جمعه 5 فروردین 1390 ساعت 08:23 ب.ظ http://avestaariyo2.blogfa.com

درود بر شما دوست عزیز
من در وبلاگم مطلب کوتاهی درباره قانون اشا یکی از اصول دین زرتشت نوشتم لطفا" اگر مایل هستید آن مطلب را بخوانید و دیدگاهتان را بیان کنید.
با تشکر از شما دوست گرامی[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد